کلنگ آباد

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شب نوشت های یک کلنگ از نوع بدون سانسور!

شهرستانی

چهارشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۷، ۰۶:۲۳ ب.ظ

من  متولد و بزرگ شده یه شهرستانم ، یه شهرستان دور و پرت. 

اولین باری که فهمیدم شهرستانی یعنی چی وقتی بود که واسه دانشگاه رفتم و اون جا با خنده های دخترا رو به رو شدم و دیدم تهرانی ها چقدر خودشون رو بالاتر از بقیه می دونن. 

ما شهرستانی ها فقط از دور دخترا رو دیده بودیم و ته ته فعالیتمون همین بود که با یاد و خاطرشون مشغول کرده باشیم یا ازشون یه لب خشک و خالی گرفته باشیم! واسه ما داشتن یه دوس دختر خیلی فانتزی و رویایی بود ولی برای بچه های" تهران" بازی دادن دخترا و گروپ زدن خیلی قشنگ تر بود. 

ما دسته جمعی هنرمون این بود نر پارتی بگیریم و کس خل بازی دربیاریم بخندیم ولی برای اون ها این بود که پارتی بگیرن و س - کس و هزار تا چیز دیگه.

خب ما که اصولا پارتی گرفتن بلد نبودیم بنابراین همیشه برام دور و دراز بود! 

سال سوم دانشگاه بود که با یه تهرانیه هم خونه شدم! این جا شروعع تمام ماجراهای من بود!

سال بعدش با دو تا تهرانی هم خونه  شدم ! 

این هم خونه ای شدن همانا باز شدن پای ما به پارتی و ..... همانا! 

وقتی داشتم می رفتم احساس می کردم یه چیزی رو گم  کردم ، شهرستانی بودنم رو! 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۷/۰۶/۰۷
کلنگ سرسخت

نظرات  (۱)

۱۰ شهریور ۹۷ ، ۱۳:۲۵ گرافیک مستر
به به ، بسیار عالی ..
دوست داشتید وبلاگ ما رو هم دنبال کنید ، سپاس

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی