کلنگ آباد

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شب نوشت های یک کلنگ از نوع بدون سانسور!

کلنگ حالش خوب نیس اصلا

دیشب غذا گرفتم خوردم مسوم شدم 

ب قدری حالم بده که تا صبح یه سره دستشویی بود.

بعدش هم بدتر و بدتر شد و الان دیگه ضعف و سر گیجه هم اضافه شده 

به شکلی عجیبی دارم ساقط میشم..........


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۶ ، ۲۲:۱۶
کلنگ سرسخت

همیشه از بزرگ تر ها به خاطر یک سری تصمیماتشون شاکی بودم و هستم!

نمی تونم بفهمم مردم چطوری از چیزی که ازش سر در نمیاوردن حمایت می کردن در سال 57!

حالا خودم تو همون موقعیت گرفتار شدم!

یعنی واقعا نمی دونم کدوم درسته یا اصلا چی میشه !

شدم تماشاچی یکی از حساس ترین برهه های تاریخی کشورم........

امروز واقعا " ری - استارت " شد ، کسی نمیدونه چی پیش میاد

تمام مدت تو کافه نشستم و چای خوردم ، همه بحثشون وقایع اخیر و اعتراضات خیابانی بود. 

واقعا معلوم نیست .......

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۹ دی ۹۶ ، ۰۰:۴۹
کلنگ سرسخت

بار ها و بارها در جمع های دوستانه و خصوصی که میشینیم مردم ناله می کنن و اعتراض دارن ب شرایط و اوضاع هم الحق و الانصاف خطرناکه!

خطرناک از این لحاظ که دولت مدام داره فشار رو روی مردم بیشتر می کنه و ادامه این روال کمر مردم رو شکسته و شکی ندارم حداقل ده میلیون نفر در فقر مطلق دارن زندگی می کنن در ایران و از حداقل ها هم برخوردار نیستن!

نگاه اکثر دوستان به مساله این هست که میگن مملکت انقدر شلوغ میشه تا کلا کله پا میشهو انقلاب میشه 

در این وسط نمیدونم بهتر میشه یا بدتر میشه اما چند تا چیز جدا ذهن من رو مشغول می کنه

اولا این که بعید میدونم با کادر فعلی به نتیجه خاصی برسیم ، یعنی با همین دست فرمون پیش بریم روزی رسیدن به عراق و افغانستان هم آرزوی ما خواهد شد . 

دوما این که لزوما شرایط با تغییر کلان بهتر نخواهد شد در واقع فکر می کنم ایران یا راه شوروری شدن را در پیش گرفته یا راه کره شمالی شدن رو . 

با توجه به مولفه هایی که در جامعه ایران می بینم و این که حداقل آگاهی نسبت به قضیه وجود داره فکر میکنم راهی که در پیش گرفته شده راه شوروری شدن هست نه کره شمالی و دیکتاتوری نظامی! 

چون کره شمالی شدن لازمه اش این هست که مردمت فکرکنن خورشید به خاطر شخص خاصی هر روز طلوع میکنه ولی ایران همچین کشوری نیست.....

منتها ایران و شوروری در فروپاشی اقتصادی دارن مسیر یکسانی رو طی می کنن و این فروپاشی کاری رو که هیچ ارتش و قدرت خارجی نمی تونست بکنه به خوبی انجام خواهد داد و خیلی راحت و سریع تر از چیزی که فکرش رو کنیم کشور ورشکسته خواهد شد (البته اگر تا الان نشده باشد).

بحران های اجتماعی در سال های پیش رو قطعا چندین برابر خواهند شد و حضور بازنشستگان و در واقع نسلی که خودشان انقلاب کردند در خیابان ها با وضعیت اقتصادی فعلی چیز عجیب غریبی نیست چون همین افراد هم احتمالا قادر به دریافت حقوق خودشون نخواهند بود و از طرفی هم چیزی برای از دست دادن نخواهند داشت ....

حالا همه این ها رو که بزاریم کنار صدای شکم از صدای هر اعتراضی بلندتر است و این جریان هم تشدید کننده بشود اوضاعی بس قمر در عقرب خواهیم داشت.....

به قول یه دوستی :

"اعتراضات مردمی در مشهد و شهرهای دیگر آن هم در سالگرد ۹ دی به‌شکل غم‌انگیزی طنزآمیز است.

در این میانه صداوسیما هم به رسم همیشه‌ به جای تصاویر اعتراض مردم در "این روزها"، تصاویر راه‌پیمایی وحدت‌آفرین(!)مردم را در "آن روزها" پخش می‌کند. 

وقیحانه نیست، حقارت‌بار است"

خدا آخر عاقبت همه ما رو به خیر کنه 

همین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۶ ، ۱۳:۴۲
کلنگ سرسخت

دیشب ساعت یک رسیدم خونه و لپ تاپ رو باز کردم مشغول تماشا شدم!

پنج دقیقه نکشیده خوابم برد!

صبح ساعت هشت بیدار شدم دوباره پخش کردمش 

دوباره خوابم برد!

ساعت ده بیدار شدم سه باره پخشش کردم! 

باز خوابم برد!

ساعت یک و ربع بالاخره فیلم تموم شد!

فیلم روننت رو نگاه می کردم با بازی دی کاپریو، انقدر تو این فیلم هواسرد بود سه تا لباس پوشیدم کنار بخاری هم خوابیدم و دو تاپتو هم انداختم بازم سرد بود!

مگه میشه !؟

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۶ ، ۱۳:۳۰
کلنگ سرسخت

وضعیت عجیبی بر مملکت حاکمه!

از یه طرف یه بابایی که هشت سال رییس جمهور مملکت بوده و تپه نمونده که نریده باشه راس راس داره می چرخه و کل ارکان نظام سیاسی یک کشور رو به مسخره میگیره از طرف دیگه قلیون جمع میکنن ، از طرف دیگر کارای دیگه می کنن!

زلزله یک بار دیگه  نشون داد که کشور ما پفکی ساخته شده و داره اداره میشه ، یعنی خیلی راحت با یه اتفاق کوچیک مثل زلزله از هم می پاشه چه برسه به اتفاقاتی نظیر جنگ و ..... 

از اول انقلاب هر چه دولت ها کردند جز کارهای روزمره و بیخود نبود که نتیجه اش شد این وضعیت گل و بلبل فعلی!

چند نفر پرسیدن چرا هی دارم میگم برین آرد بخرین و ذخیره کنید!

علت این هست که شامه بنده هم بوی خطر رو حس کرده و فکر می کنم دیر یا زود اگه یه اتفاق اساسی نیفته شاهد قشون کشی های خیابانی و سقوط یا تضعیف دولت روحانی خواهیم بود. 

با وضعیت فعلی که دولت نزدیک به 4 سال است که تعهدات خود را به پیمانکاران انجام نداده و پول پروژه های انجام شده را پرداخت نکرده است طبیعتا با سیاست های انقباضی دولت رکود حاکم هس و مردم درگیر تورم و  رکود به صورت توامان هستند!

حالا تو این شرایط گل و بلبل و خوشگل تصور کنید که مضعل تامین اجتماعی که جدیدا شروع شده هم وخیم تر بشه! اما بحران تامین اجتماعی چی هست؟

به صورت مختصر و مفید بخام بگم این که تامین اجتماعی پول کافی برای پرداخت مستمری بگیران رو نداره و دولت پولی بهش نمیده!

بنابراین به بانک ها پناه برده و ازشون وام گرفته! حالا اگه نتونه پس بده یاخودش ورشکست میشه یااون بانک رو دیر یا زود ورشکست میکنه!

ته قضیه هم این خواهد بود که میلیون ها نفر معلوم نیست نهایت امر خواهند توانست حقوق بگیرن یا خیر!


حالا فکر کنید ده میلیون بازنشسته حقوق نتونن بگیرن و در اعتراض به این قضیه بیان تو خیابون! حالا چی میشه ؟!

یه کم فکر کنید ببینید خودتون چی فکر می کنید راجع به فرداهای پیش رو!

والسلام


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۶ ، ۰۲:۲۳
کلنگ سرسخت

تصمیم گرفتم برم چند کیسه آرد بخرم تو خونه ذخیره کنم!

با این وضع که داریم پیش میریم چند وقت دیگه ایران قحطی میشه و جنگ داخلی 

با همین آرد میشه نون پخت و حداقل زنده موند!

والا به خدا!


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۶ ، ۰۱:۴۸
کلنگ سرسخت

امروز صبح ساعت 6 بیدار شدم و راه افتادیم رفتیم سیصد کیلومتر اون ورتر یه جلسه مهم!

حالا این جلسه چی بود؟!

بنده بودیم و یکی از همکاران شریف بنده!

یک نفر از بچه های مجهول الهویه یا همون مردان ایکس هم بود. 

طرف حساب ما کی بود؟ یه نفر از این شیخ های باحال!

ما در اصل برادر ایکس رو می بردیم با این شیخ آشنا کنیم و از اون ور برادر ایکس واسمون امتیازاتی از نهاد بوووووووووووووووق بگیره!


من هم که میدونستم شیخ مورد نظر به تای کت و شلوار و چین چروک و این چیزا بسیار حساس هستن حسابی دقت کردم  و لباس رسمی و ....  و از طرفی هم چون می دونستم شیخ به گیاهان دارویی علاقه دارن یه مقدار از این گیاهان رو هم به عنوان تحفه برداشتم.

همون اول کاری بعد سلام علیک دست کردم تو کیف و گفتم حاج آقا بفرمایین از همون علفا که قبلن استفاده می کردین!

این رو که گفتم شیخ رنگش پرید و سرخ و سفید شد و اون دو تای دیگه هم به زور خودشونو کنترل کردن و حالا شیخ لطف کرد که ما رو مورد نوازش قرار داد و از سر تقصیرمون گذشت وگرنه در طول تاریخ بشریت هیچ کت و شلواری به هیچ عبا عمامه پوشی همچین توهینی نکرده بود!

البته بماند که شیخه باشعور بود  و فهمید لغزش کلامی بوده و لاغیر!

کلنگ تابع قوانین جمهوری اسلامی :|

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۶ ، ۲۲:۲۳
کلنگ سرسخت

دلم گرفته ای خدددا 

یه وقتایی میاد تو زندگی هر آدمی که هر کاری می کنه باز هم تنهاس و حس تنهایی داره ، نه به خاطر این که تنها زندگی می کنه ، نه به خاطر این که مشکل داره ، نه به خاطر این که تهش می فهمه باید از مفهومی به اسم " پستان مادر" جدا باشه و این واقعیت سهمگین که هر بلایی سرت بیاد مقصرش خودت هستی و نمی تونی یقه دیگری رو بگیری .

گاهی وقتا دلم میخاد بخابم و وقتی بیدار شدم ببینم کنار بخاری خونه مون بیدار شدم و داره برف میباره، ببینم مادربزرگم بالا سرم نشسته و بالاسرم اسپند دود می کنه .

دلم تنگ شده واسه وقتی که پسرعمه ام نمرده بود و زیر درخت توت با هم بازی می کردیم ، دلم تنگ همون روزایی شده که ازشون بیزار بودم. 

دلم تنگ شده واسه هر چیزی که یادی از روزگار معصومیت خودم رو داشته!

چه میدونستم این قدر قراره به غل و غش های کوفتی بسته بشم که نتونم از جام جم بخورم!

فشار مالی این روزها که داره خردم می کنه به کنار ، با این مساله مواجهم که کسی نمی دونه دارم چه فشاری رو تحمل می کنم و دم نمیزنم. 

هر لحظه فکر می کنم یه روز این آتش فشان درونم فعال بشه و بیرون بریزه می سوزم و می سوزانم ولی مدام خویشتن داری می کنم. 

بارها گفتم و تکرار کردم که اگه خواهرم نبود واقعا معلوم نمیشد من سرنوشتم چی میشد و تو این بحر پریشان اجتماع به کدوم یک از دو راه الکل یا مواد پناه می بردم ولی خب اون که قرار نیست من رو همه جا دریابه و همه جا دنبالم باشه !

من هم به هر حال این روزا رو پشت سر می گذارم و می گذرونم چون میدونم چند قدم بیشتر باقی نمانده و همیشه یک راند دیگه مبارزه می کنم. ولی خب دیگه

روزی که این وبلاگ رو راه می نداختم فکر هم نمی کردم که روزی این وبلاگ بشه جایی که اشکام و بغض هام و حسرت هام توش نوشته بشه. 

فکر می کردم تهش جایی باشه که یه نفر به اسم کلنگ ادارش کنه با خاطرات کلنگیش. 

ولی نه ، نشد!

خیلی چیزا با خیلی کسا جور در نمیان!

بی خیال 

بی خیال 

اینم می گذره 

اینو گوش بدین تا ابراز همدردیتون تکمیل بشه !

مینای دل بانو هایده 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۶ ، ۲۳:۳۶
کلنگ سرسخت


برهنه در آغوش منید

شهر،غروب و تو


روشنائی تان به چهره ام می زند

و عطر گیسوانتان


این قلب تپنده از کیست

که صدایش بر روی نفس هایمان تاپ تاپ می زند؟


از توست،از شهر، یا از غروب

و یا از من است؟


غروب در کجا پایان می گیرد و شهر از کجا آغاز می شود


شهر در کجا پایان می گیرد و تو از کجا آغاز می شوی


من در کجا پایان می گیرم و کجا آغاز می شوم؟

ناظم حکمت 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۶ ، ۱۷:۵۶
کلنگ سرسخت

اگر من در آمریکا به دنیا آمده بودم چه میشد؟

فکر می کنم در یکی از شهرهای کوچک آمریکا به دنیا می اومدم  ، فکر می کنم در انتخابات انجمن های دانش آموزی برگزیده می شدم ، فکر می کنم رشه علوم سیاسی یا مدیریت می خوندم . 

فکر می کنم نهایتا شهردار، سناتور یا فرماندار می شدم....

شاید هم سفیر...

افسوس که به جای پر پرواز دادن بالم را شکستن.

افسوس که دستم رو بستن تا نتونم به وطنم اون جور که میخام خدمت کنم. 

افسوس و صد افسوس....

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۶ ، ۱۵:۰۱
کلنگ سرسخت