کلنگ آباد

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شب نوشت های یک کلنگ از نوع بدون سانسور!

۳۱ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

امروز فهمیدم که نیاز شدید به مهارت های مذاکره داریم!

از یه بابایی پول طلب داشتیم سه نفر بودیم!

رفتیم اون جا طرف انقدر حرفه ای جمع کرد قضیه رو که هر سه تا آچمز شدیم اومدیم بیرون!

اینم از آخر عاقبت کار ما!

تصمیم گرفتم برم کلاس های محمدرضا شعبانعلی برای اصول و فنون مذاکره شرکت کنم!

باز خوبه تا دیرنشده فهمیدیم!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۶ ، ۲۲:۴۲
کلنگ سرسخت

داری چایی میخوری و آهنگ گوش میکنی و به "ک" فکر میکنی که یهو بهت زنگ میزنه :)

این تلپاتی و تماس یهویی کل روزت رو میسازه،هی یادت میاد و هی لبخند میزنی

"مخاطب مادر بچه هامون"

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۶ ، ۲۲:۳۴
کلنگ سرسخت

جدیدا تصمیم گرفتم از لاک خودم بیام بیرون برم دیدار دوست های قدیمی و بهشون سر بزنم!

رفتم پیش عباس و فرید 

خیلی حال داد

شیش ساعت شر و ور گفتم نصف شبی برگشتم خونه!

در جریان باشید!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۶ ، ۰۳:۴۱
کلنگ سرسخت

امروز بالاخره کلک یه چیزی رو که دو سال گرفتارم کرده بود کندم!

خلاص شدم خلاص!


اهمال کاری پدرم رو درآورده ولی این دفعه من پدرشو درمیارم!

وایسین و ببینین!

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۶ ، ۱۵:۵۸
کلنگ سرسخت

خواستم برای سینا قنبری بنویسم نشد!

یعنی نوشتم ولی پاک کردم!

خواستم از هشتگ اگر .... نبود استفاده کنم باز دیدم داستان میشه!

یه وقتایی از این که شجاعت ندارم خیلی بدم میاد 

شبا قبل خواب به خودم کلی حرف بار میکنم که احمق! هزار نفر دیگه تاوان دارن میدن برای فردای تو و تو از نوشتن یه مطلب هم می ترسی؟ 

بعد خودم به خودم جواب میدم که با یه مطلب نوشتن من چی میخواد تغییر کنه؟!

اصلا تو چیکاره حسن این مملکتی که میای تز میدی؟

باز خودم به خودم جواب میدم که من  اتفاقا خیلی هم کاره هستم و کاره مهمی هم هستم از این نظر که روزی روایت گر بخشی سیاه از تاریخ ایران خواهم بود. 

مشکل اینه با خود کلنجار میرم  و به بن بست های بزرگ تری می رسم! 

حیف و صد حیفففف


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۶ ، ۱۳:۳۵
کلنگ سرسخت

امروز دفتر خودم جلسه داشتیم و رفیقم از داستان عملم باخبر شد پیشنهاد کرد که پیش یه دکتر برم!

با کمال بی میلی و بی رغبتی رفتم!

دکتره طب سنتی کار می کرد!

راستش ازش بدم میومد اول ولی بعد خوشم اومد!

بنده خدا یک ساعت تموم طول کشید منو معاینه کنه!

یک ساعت کامل!

کلی هم نسخه پیچید واسم و در مجموع هم پول زیادی نگرفت 

جالبیش اینه وقتی داشتن نسخم رو آماده میکردن دیدم یه گوشه رفت نماز خوند! 

چون پول نقد همراهم نبود و کارت خوان قطع بود شماره کارت دادن گفتن هر وقت خواستی واریز کن!

از این جور آدمایی که آدم رو به چشم کیسه پول نگاه نمی کنن و به چشم انسان می بینن خوشم میاد!

یه تیکه نون هم داد گفت ببر خونه بخور تنهایی می چسبه!

راحت بود و ریلکس، کنارش احساس آرامش می کردی 

خیلی خیلی مخالف عمل کردن بود و گفت زیر بار نرو ، گرفتار میشی و هزار تا مشکل دیگه برات پیش میاد


الان شروع کردم با گل سرخ و سنا و پوست انار و فلوس و ده تا چیز دیگه که اسمشم نشنیدین دوا درمان می کنم!

برام دعا کنین 


دیشب خواب دوس دختر سابقمو دیدم ، همونی که خیلی دوسش داشتم ، وای باورم نمیشد یه بار دیگه بغلش کردم ، یه بار دیگه با هم آشپزی کردیم ، یه بار دیگه .........  (این قسمت متن آغشته به اشک هام هست) ...

بچه ها تو رو خدا قدر داشته هاتون رو بدونید ، قدر با هم بودن هاتون رو بدونید ! فکر نکنید بعضیا همیشه هستن!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۶ ، ۰۰:۱۱
کلنگ سرسخت

دوستان 

عزیزان

همراهان!

وارد دوره ای شدیم که بازگشت ازش غیرممکنه!

دوره ای که نمیدونم اسمش رو چی باید گذاشت !

من دو بار در زندگیم سخت بیمار شدم در حدی که بستری شدم و تا پای جون دادن داشتم می رفتم ، هر دو بار هم تحولات اجتماعی وحشتناکی اتفاق افتاد که بخام براتون بگم تعجب می کنید!

انگار باز هم این دوران داره تکرار میشه و با عمل جراحی که باید انجام بدم یحتملا باید منتظر خیلی اتفاقات باشیم!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۶ ، ۲۲:۱۴
کلنگ سرسخت

آقا یه چیزی بهتون بگم ؟

به قول یکی از مخاطبای وبلاگم شهرام شب پره دلش پاکه و لاجرم تشریف میاره ایران!

امروز داشتم یه کلیپ مربوط به تظاهرات اهواز رو می دیدم که جمعیت خیلی خیلی بیشتر از هزار نفر یا دو هزار نفر بود!

اون جمعیت کم کم بیست سی هزار نفر بود!

خوشبختانه یا متاسفانه باید به اطلاع خوانندگان گرامی برسونم که از نظر بنده کلنگ وقوع انقلاب یا زلزله ی سیاسی در این کشور حتمی است و به زودی اتفاقات عجیب غریب تری رو شاهد خواهیم بود.

احتمالا یه قسمتی از ماجراهای امروز رو بندازن گردن احمدی نژاد و حالشو بگیرن، یه قسمت دیگه این ماجرا  رو هم متوجه ضعف دستگاه قضا خواهند کرد!

هیچ تعجب نکنید اگر دیدیدن یهو رئیس صدا و سیما برکنار شد ، هیچ تعجب نکنید اگر یهو یکی در حد وزیر یا رئیس قوه دستگیر شد یا یکسری شخصیت ها رو آوردن پای میز محاکمه!

هیچ تعجببببببببببببب نکنید!

ایضا هیچ تعجب نکنید اگر تا دو روز دیگه نت نداشته باشیم که بتونیم براتون تحلیل های اوضاع مملکت رو روایت کنیم!

کاری ندارم فقط می دونم که بیشتر از یک سال این وقایع طول نخواهد کشید و سرعت تحولات با شدت عجیبی بیشتر خواهد شد. 

شاید بگین مخم تاب برداشته  نه این طور نیست 

ببینین من نه با بچه های بالا می گردم نه خبری از عالم غیب دارم نه جن گیرم نه هیچ چیز دیگه 

ولی یه حسی به من میگه به نقطه پایان رسیدیم و یک بار واسه همیشه همه چی تموم میشه!

البته نمیگم این اتفاق خوب هست یا بد هست چون اصلا دربارش نمیشه نظر داد و من هم همیشه از انقلاب گرسنگان ترس داشتم و دارم فقط به چشم یه احساس به این قضیه نگاه کنید نه بیشتر!

اگر نت درست و حسابی نداشتم بقیه ماجرا رو از طریق رسانه ها پیگیری کنید ولی ناموسا اگه این اتفاق افتاد به من رفرنس بدین تا اسمم در تاریخ جاوید بشه!

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۶ ، ۰۳:۱۱
کلنگ سرسخت

سرزمین عجایبه این جا!

حالم این روزا حال خوبی نیس 

اوضاع مملکتم داره دپرسم می کنه 

جدا دارم به این نتیجه می رسم تا عمر دارم این جا به سعادت نمی رسم و باید جل و پلاسم رو جمع کنم و برم........

خوشبختانه یا متاسفانه.......

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۶ ، ۱۵:۰۳
کلنگ سرسخت

سلام همراهان همیشگی کلنگ 

اول این رو میخام بهتون بگم که همتون رو دوس دارم و سعی کردم سایه نگاه تیز کلنگ از سرتون کم نشه 

همون طور که چند روز پیش گفتم بهتون مسموم شدم و متاسفانه حالت تهوع و.. سه روز زمین گیرم کرد. 

بعد این جریان متاسفانه متوجه شدم که اون جریان قدیمی روده ام باز هم شروع شده و خونریزی های شدیدی دارم. 

دیشب خیلی ناراحت بودم، خیلی 

دقع خون منو می ترسونه و ترس از عمل جراحی بیشتر از اون !

من دوس ندارم بازم عمل جراحی داشته باشم! عمل جراحی خیلی بده! خیلییییییییییییی

اصلا نمییییییییییییخام

دفعه قبل ده کیلو وزن کم کردم در عرض یک هفته 

خدایا نه!

نمیخام !

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۶ ، ۲۲:۴۵
کلنگ سرسخت