کمتر میشه روزای جمعه این قدر حالم خراب بشه
اونم به خاطر این انیمیشن فوق العاده قشنگ و غمگینه
من خیلی آدم رمانتیکی نیستم و زیاد تو قید و بند این داستانا هم نیستم ولی خیلی زود ته این انیمیشن فهمیدم قراره چه فاجعه ای رخ بده!
مشابه این حس رو وقتی داشتم که از شغل قبلیم استعفا دادم و سه روز تموم از سر نداری داشتم سیب زمینی آب پز می خوردم و به خاطر سوء تغذیه از حال رفتم! (این داستان رو دوس دارین بدونین داستان 17 هفده هزارتومان رو بخونید)
همون موقع دنبال یه فیلم خوب می گشتم ببینم و "در جستجوی خوشبختی" رو انتخاب کردم.
اونجا که ویل اسمیت از ناچاری شب رو با پسرش تو توالت خوابید و اشک ریخت من هم پا به پاش اشک ریختم ، هر چقدرم ویل اسمیت بعدش پول درآورد و خوش حال شد دلم باهاش صاف نشد که نشد!
این جا هم داستان از همون قراره ،برای منی که یه زمانی عقاید ناسیونالیستی داشتم و بعدها توبه کردم دیدن این فیلم مثله سیلی خوردن از باد خیس بود.
لحظه به لحظه خواهرزاده ام رو جای شخصیت اصلی فیلم میدیدم و جای موقعیت های گنگ انیمیشن صحنه های وطنی میدیدم .....
بگذریم
روز جمعه ای اعصابتون رو خراب نکنم بهتره