کلنگ آباد

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شب نوشت های یک کلنگ از نوع بدون سانسور!

زمان شاه!

سه شنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۵۵ ق.ظ

زمان شاه ما خیلی بدبخت بودیم 

زمان شاه پدرم از صبح تا شب کار میک رد و هیچ وقت خونه نبود

زمان شاه مامانم همیشه در حال آشپزی کردن بود

زمان شاه سقف مدرسه ما می ریخت 

زمان شاه وقتی می رفتیم مدرسه از بس برف می بارید تو راه خطر خورده شدن توسط گرگ ما رو تهدید می کرد 

زمان شاه تو مدرسه بدجورما رو کتک میزدن

زمان شاه 15 نفر بودیم تو یه کلاس ، از این 15 نفر یه نفر صحیح  و سالم به دانشگاه رسید یکی قاتل ،یکی متجاوز و  مابقی علاف شدند

زمان شاه دوران دوران خوبی نبود. 

بی خیال 

سرتون سلامت لبتون خندون 

بعضیا که تولدشون مبارکه مبارک باشه 

کلنگ دوستون داره حتی ندیده و نشنیده


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۰۳
کلنگ سرسخت

زمان شاه

نظرات  (۲)

میشه نتیجه گرفت دنیا با گذر از سد شرایط تحمیلی داره زوال میره. چه زمون شاه چه وسط جمهوری اسلامی. +مرسی باز هم
پاسخ:
دنیا با من و تو جای داغونیه 
بی من و تو داغون تر هم میشه. 
کلنگتم آبجی
کلنگ جان خیلی باحال بود این پستت!!
چرا یهو بی اعصاب شدی؟!
پاسخ:
چون زندگی اصلا وابدا اون چیزی نیست که فکر می کنی! بلکه کاملا یه جور دیگه و یه چیز دیگس :| (کوت توخولسکی: خرده فرمایشان پتر پانتر)
یاده روزای نکبت بار خودمون افتادم تو اون خرابه ها .
باورت بشه یا نه سرگرمی لوکس ما این بود قایق کاغذی درست کنیم بندازیم توی جوی آب زباله ها!
بعد دنبالش بدوویم و ببینیم قایق من زودتر میرسه یا اون بچه فامیلمون. 
وقتی بارون میبارد جنگ کشتی ها هم راه مینداختیم. 
با وجود خریتمون خوش میگذشت
کلنگتم آبجی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی