کلنگ آباد

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شب نوشت های یک کلنگ از نوع بدون سانسور!

تمام فانتزی های من (4)

دوشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۵۶ ب.ظ
وقتی هفتاد ساله شده ام در سن هفتاد سالگی چکار میکنم؟!
این روزها که در سن هفتاد سالگی هستم از نظارت کردن بر زندگی شخصی خودم ، سرکشی به امورات شرکتم ، کمک به همسر عزیزم در خانه داری، سخنرانی و کمک به سایر انسان ها و البته حمایت از چند نفر جوان لذت می برم. 
در کنار نوشیدن دم نوش و خیره شدن به دریا در منزل زیبایم در حال مطالعه کردن ، فیلم دیدن و نوشتن زندگی نامه ام هستم که احتمالا دست مایه فیلمی مختصر و مفید هم  خواهد بود. 
هر چه از ادبیات کلاسیک و نخوانده ها و ندیده ها مانده باشد را میبینم و کارهای نیمه تمام خودم را کامل می کنم.
صبح ها بیشتر در کتاب خانه مشغول نوشتن و یا امور کاری خودم هستم و ظهر ها مشغول استراحت یا بازی شطرنج. شب ها هم در کنار خانواده و همسر عزیزم هستم و احتمالا بچه هایم با همسرانشان میان تا شام در کنار من ما باشند در همان میز ده نفره کذایی که شرحش در قسمت اول ذکر شد!
در این سن بیشتر دوست دارم کشورهای خارجی آرام را ببینم و به محل های قدیمی زندگی خودم سر بزنم و خصوصا روی اثری ماندگار برای آیندگانم که ارزش معنوی زیادی داشته باشد شاید مدرسه ای بسازم ، شاید کتابخانه ای، شاید درختی بکارم، شاید باغچه ای درست کنم و شاید به پرنده ای غذا بدهم. 
هر چه می کنم دیگر کاری نمی کنم که در قبل تر از این زمان حسرت انجامش را نداشته ام و فقط به دیگران کمک می کنم. همین.....
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۵/۱۶
کلنگ سرسخت

تمام فانتزی های من

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی