کلنگ آباد

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شب نوشت های یک کلنگ از نوع بدون سانسور!

نیاز شدید!

پنجشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۴۲ ب.ظ

امروز فهمیدم که نیاز شدید به مهارت های مذاکره داریم!

از یه بابایی پول طلب داشتیم سه نفر بودیم!

رفتیم اون جا طرف انقدر حرفه ای جمع کرد قضیه رو که هر سه تا آچمز شدیم اومدیم بیرون!

اینم از آخر عاقبت کار ما!

تصمیم گرفتم برم کلاس های محمدرضا شعبانعلی برای اصول و فنون مذاکره شرکت کنم!

باز خوبه تا دیرنشده فهمیدیم!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۰/۲۱
کلنگ سرسخت

نظرات  (۱)

ولی من فکر نمیکردم اینجوری باشی :|
بهت نمیخوره اصلا
پاسخ:
بابا دست بالای دست بسیاررره!
 این یارو ختم این داستانا بود سه نفرمون رو کیش مات کرد!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی