کلنگ آباد

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شب نوشت های یک کلنگ از نوع بدون سانسور!

دورهمی و ...

سه شنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۶، ۰۲:۴۴ ق.ظ

امروز جلسه دفاع یکی از دوستان بود و من نتونستم برم چون رفتم بانک چون چک داشتم و باید حتما نقدش می کردم!

خلاصش شب که اومد با پسرعمه ام که مهمونم بود واسش یه کوکتل پارتی کوچیک گرفتیم و حسابی خوش گذروندیم.

پ ن : خیلی خیلی مراعات کردم و زیاده روی نکردم.

پ ن 2: چرا بعد این داستانا همیشه احساس پوچی میکنم؟ به خاطر کاریه که غلط بودنش در ذهنم کاشته شده یا واقعا اون کار درست نیست؟!


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۱/۰۳
کلنگ سرسخت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی