کلنگ آباد

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شب نوشت های یک کلنگ از نوع بدون سانسور!

حسرت!

شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۶، ۰۳:۰۸ ب.ظ

کم پیش اومده تو زندگیم که بخام حسرت چیزی یا کسی رو بخورم ولی امروز زهوارم در رفت

به عنوان کسی که داره سگ دو میزنه و مدام تلاش می کنه تا هزینه های خودشو تامین کنه یه سری چیزا خیلی درد داره ، یکیش این که بعضی ها با پارتی خودشونو می چپونن تو یه جا و حقوق خیلی خوبی می گیرن و جلوی ما هم گردن کج نمی کنن، دوم اونایی که یهو میفتن وسط عسل و همه چی نوش میشه براشون!

تو شرایطی که چند ماه ریالی درآمد نداشتم و اوضاعم حاد بود  و به سختی دارم این رویه رو تغییر میدم  امروز یکی از بچه های قدیم رو دیدم و با هم صحبت کردیم !

با همون بند پ رفتن شرکت ..... و ماهانه 6 میلیون تومان حقوق میگیرن در حالی که به غایت آدمی دریده و بد دهن تشریف دارن!

من ؟ 

ده میلیون بدهی؟

ایشون :|

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۱/۰۷
کلنگ سرسخت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی