کلنگ آباد

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شب نوشت های یک کلنگ از نوع بدون سانسور!

لذت مسیر

جمعه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۷، ۰۴:۳۸ ق.ظ

سلام بچه ها 

با خودم گاهی فکر می کنم میگم امید از زندگیت راضی هستی؟

از یه طرف راضیم ، می دونین چرا؟ 

چون شغلی رو که دوس داشتم انتخاب کردم و با آدم های خوبی طرف حسابم . 

از طرفی هم کتاب می خونم و زیاد حمالی نداره کارم و فرصت عشق و حال هم دارم.

فکر می کنم میبینم هر وقت دلم خاست فیلمایی که خواستم رو دیدم و زیاد معطل نبودم. 

فقط یه بخشی از وجودم ناراحته و اون میخاد بره ، نمی دونم چطور بهتون بگم ولی یه قسمت از ناخوداگاه من داره تو یه سرزمین دیگه زندگی میکنه. 

مگه میشه من هر دفعه که صحبت زندگی تو یه کشور دیگه پیش میاد این جوری بشم ؟

داستان کیمیاگر رو اگه بخونید می فهمین چی میگم!

من مال این جا نیستم، من باید برم دنیا رو بگردم، من باید برم سرخپوست ها رو ببینم، با چینی ها بشینم و با هندی ها زندگی کنم. 

من دوس دارم قبرم کنار یکی از جاده های گمنام تو یه جای دور باشه  .....

فقط این رو می دونم که این جوری آروم می گیرم. .....

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۷/۰۶/۲۳
کلنگ سرسخت

نظرات  (۴)

سلام 
یادم نمیاد تا حالا همچین سوالی از خودم پرسیده باشم 
ولی حس میکنم باعث میشه یکم به قسمتای مثبت زندگیم نگاه کنم و دنبالشون باشم 

حس میکنم بین ما و هندی ها و چینی و سرخپوست و فلان خیلیییی تفاوت باشه و این یکم ترسناکه :)) یعنی شجاعت میخواد همچین کاری D:
پاسخ:
:))
بله بله
چه ذهن رومانتیکی داری اوغلوم :-))
پاسخ:
خیلی ! 
اصلا تو فاز این چیزام قیزیم
کلنگ گلم
تو فکرت درسته
ولی برای اینکه چی بشی عجله نکن.
پاسخ:
:)))
باشششششه
امید زندگیم
:-)


یه مدت فانتزیم این بود یه پارتنر داشته باشم اسمش امید باشه بعد واسه دلبری هی بهش بگم امید زندگیم!




پ.ن: دومین کامنت روی این پست.
پاسخ:
چه فانتزی قشنگی!
خوشم اومد ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی