کلنگ آباد

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شب نوشت های یک کلنگ از نوع بدون سانسور!

روانی شدن!

پنجشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۷، ۰۶:۲۲ ب.ظ

دو روز بود خوب نمی خوابیدم،  یعنی به اندازه نمی خوابیدم. 

امروز بالاخره فرصت شد که ظهر یک ساعت بخوابم. 

با صدای جیغ و داد دخترای همسایه بلند شدم که بهم دیگه فحشهای دخترونه میدادن.

کاش میشد تو غذاشون بیشتر کافور بریزن.....

پ ن : خوابم میاد و کسلم ولی اومدم دفتر. 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۸/۰۳
کلنگ سرسخت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی