کلنگ آباد

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شب نوشت های یک کلنگ از نوع بدون سانسور!

مشاوره

شنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۷، ۰۸:۵۷ ب.ظ

بعد از دو سال دوباره رفتم پیش مشاور.

راستش اتفاقات دیشب رمقی برام نزاشت 

جون نداشتم، درتوانم نبود که بخام بیشتر از این مقاومت کنم. 

با پای خودم رفتم  و خودمو تسلیم کردم. راستش از ادامه بیشتر ماجرا می ترسیدم  .به نقاط بدی داشتم می رسیدم، بی خوابی ها باز داشت شروع می شد و افکار مزخرف هم دست ازسرم بر نمی داشت. 

حوصله اش رو نداشتم و  باید می رفتم.....

بد نبود. یعنی همین که مساله رو قبول کردم یه باری برداشته شد . قرار شد شنبه برم دنبال ادامه ماجرا .

فکر کنم پنج شیش جلسه ای مهمون باشیم.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۷/۱۲/۰۴
کلنگ سرسخت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی