کلنگ آباد

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شب نوشت های یک کلنگ از نوع بدون سانسور!

برای مریدا

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۹، ۰۶:۴۳ ب.ظ

مریدا من مجبور بودم! تو نمی فهمهی و هیچ وقت هم نخواهی فهمید! 

من توالت نیسم که تو هر وقت حالت بد باشه بیای و بالا بیاری روم و راهتو بکشی بری!

بهت گفته بودم که کات کردم ، بهت گفته بدم که اوضاع سختیه  و باید قوی تر از قبل مراقب خودم باشم. 
بهت گفته بودم زندگی رو باید ساده گرفت ولی نمیشه رفتارهای آدما رو به این سادگیا از کنارش گذشت . 

هر چی که گفتم و گفتم تو کله ات نرفت ،  پس عیب نداره ، هر وقت آدم شدی برگرد و بیا ، ولی من آدمی نیستم که بخام باج بدم. 

سر همین هم هم باید با عاقبت حرف هایی که زدی و میزنی رو به رو بشی و بالغانه رفتار کنی . 

دوستت دارم و خدا نگهدار

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۴/۰۸
کلنگ سرسخت

مریدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی