کلنگ آباد

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شب نوشت های یک کلنگ از نوع بدون سانسور!

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایران کجاست؟» ثبت شده است

ایران برای من کجاست ؟ خیلی این روزا به این فکر میکنم که ایران چیه؟ ایران برام یه کشوره ؟ یه مشت خاک؟ یا آدم هایی که دوسشون دارم یا چی؟

ایران برای من همین هم چرای های کسخل هستن که همه شون یا فکر سوراخن یا فکر کلاه گذاشتن سر مردم!

ایران برای من همین قلیون کشیدن های کنار رودخونس

ایران برای من همین طبیعت زیبا ولی آلودس

ایران برای من چشم های منتظر و دل پر بغض مادرمه که همیشه بهم میگه به حقش تو زندگی نرسید 

ایران برای من پدرمه  که 65 سال مرد و مردونه زندگی کرد و پاشو از راه راست بیرون نزاشت 

ایران برای من عباس و مهشیدن که باهاشون زندگی کردم و تازه فهمیدم عشق یعنی چه!

ایران برای من احمدی نژاده!

ایران برای من داووده که خودش و زنش تشنه به خون همدیگه هستن ولی به خاطر بچه کوتاه میان!

ایران برای من همون پراید 30 میلیونیه!

ایران برای من سریال های طنز مثله ساختمان پزشکانه که ده بار دیدمش

ایران برای من وام گرفتن با اعمال شاقه اس!

ایرن برای من شب زنده داری ها و کتاب خوندناس

ایران برای من یعنی فرشته هایی مثل فرزان ...

ایران برای من یعنی همه اینا !

نه کمتر نه بیشتر!

ایران برای من یعنی اعظم که 40 سال زندگی کرد و خم به ابرو نیاورد و هیچ وقت اشکاش رو ندیدم ، به خاطر بچه اش!

ایران برای من یعنی ساقی که هر چی جوونی نکرد تازه تو چهل سالگی داره میکنه!

ایران برای من مهرداده که آقازادس و پول توجیبیش از مجموع در آمد یک سال من هم بیشتره

ایران برای من یعنی امیر که تلاش میکنه ولی نمی رسه!

ایران برای من یعنی پول های بادآورده!

ایران برای من یعنی تلاش کردن و نشدن و یهویی شدن!

ایران برای من یعنی اون کارمند احمقی که فکر میکنه مرکز  ثقل دنیاس و بقیه رو به تخمش حساب نمیکنه!

ایران برای من یعنی احمدپور که کلی پول بالا کشید و به ریش همه خندید!

ایران برای من یعن همون خوابگاه و دیوار های در حال ریزشش 

ایران برای من یعنی روزهای الکی خوش بودن 

ایران برای من یعنی مهدی که زد برادرشو کشت و خودش آواره خیابونا شد 

ایران برای من یعنی طلاق اکرم به خاطر اعتیادو تکرار این چرخه لعنتی

ایران برای من یعنی نمایشگاه کتاب رفتن با محمدرضا 

ایران برای من یعنی سفره افطار و نذری 

ایران برای من یعنی برکت 

ایران برای من یعنی حرکات غریزی

ایران برای من یعنی حب کورش بزرگ و رفتارهای وحشیانه 

ایران برای من یعنی ناامیدی مفرط از اصلاح

ایران برای من یعنی آیدا و رد کردن پیشنهادی که هرگز نشنید!

ایران برای من یعنی پریسا و حرف هایی که  نباید میزد ولی زد!

ایران یعنی من که خودم هم فهمیدم تو این جامعه بیمار شدم ولی ادای پزشک رو درآوردم!

ایران برای من یعنی کتاب خوندن و خوش باوری نسبت به عاقبت امور 

ایران برای من یعنی لذت نبردن از زندگیم  

ایران برای من یعنی همش فرار از چیزی که داشتم با کله به سمتش می رفتم!

ایران برای من یعنی شو من های خوش چهره و بد فکر!

باز هم بگم؟

ولی با همه این ها ایران یعنی جان من  

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۷ ، ۲۲:۴۰
کلنگ سرسخت