زندگی شیرین می شود!
پنجشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۶، ۱۲:۳۳ ق.ظ
دفترم نزدیک یک مسجد هست!
امروز از ساعت 4 که رفتم دفتر تا ساعت پنج نشستم تو دفتر بعد که اذان گفت خیلی قشنگ رفتم مسجد نشستم نماز خوندم.
چسبید، به این علت که بی استرس این کار رو کردم و گوشی با خودم نبردم.
یکی از فانتزی های من این بود که مغازه داشته باشم موقع ناهار و شام تعطیل کنم برم نماز
نه واسه فیلم بازی کردن و این چیزا ها!
نه ولی یه اصول کاری ممتازی داشته باشم واسه خودم که بقیه نداشته باشن یا متمایز باشم!
۹۶/۰۹/۳۰