کلنگ آباد

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شب نوشت های یک کلنگ از نوع بدون سانسور!

از کسی که بزرگترین مساله زندگیش ازدواج کردنه باید به شدت ترسید!

شاید الان نفهمین چی میگم ولی بعد از یه مدت میفهمین چی میگین. خاک بر سر آدمی که با تحصیلات عالیه و .... فقط فکر و ذکرش ازدواج و این چیزا باشه. 

ینی واقعا یه دادن یا کردن این قدر مهمه؟ 

واقعا مشمیز کنندس ،واقعا حال بهم زنه 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۷ ، ۰۹:۵۲
کلنگ سرسخت

میخام اعتراف کنم، اعتراف میکنم من ، کلنگ با 25 سال سن بسیار تنهام، یعنی سنگ صبور همه هستم ولی کمتر کسی سنگ صبورمه. همه رو دلداری میدم و روم استفراغ روحی میکنن ولی خودم نمیتونم کسی رو پیدا کنم که به درد دل های من گوش بده.

دخترای ایرانی همه یه مشکل اساسی دارن اونم اینه یا آدمو مثه زامبی میخان بخورن و تموم کنن یا این که مثله اسفنج بچلونن. مگه میشه با این همه تجره نتونم یه ساعت من حرف بزنم و یه دختر گوش کنه؟ این همه ما از کسشریات دخترا راجع به لاک فلان کس و شر و وریات دختر خاله فریبا گوش میدیم و باید گوش بدیم ولی یک بار نباید من بتونم راجع به اندیشه هام و افکارم با دوس دخترم صحبت کنم؟ 

چرا دخترای ایرانی این قدر رو اندامشون کار میکنن ولی رو افکارشون نه؟ 

خدایا یا منو احمق کن تا هیچی نفهمم یا اینا رو درست کن. 

خدای خوب و مهربون میدونم الان دارم تند میرم و به دخترا توهین میکنم ولی واقعا اینا معیوبن یا خودشونو زدن به اون راه؟ 

بچه های خواننده وبلاگ و دخترای ایرانی از همتون عذر میخام و میدوم نباید جمع بست ولی متاسفانه نود درصد دخترای ایرانی من جمله دوس دخترجدید که ذکر خیرش رو کردم همینن. 

تا کات کردن با این هم چیزی نمونده اگه با این منوال پیش بریم.

کلنگ درمانده  

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۲ مهر ۹۷ ، ۰۰:۴۶
کلنگ سرسخت

من همیشه آخر کار خودمو نشون میدم.....

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۷ ، ۰۰:۳۷
کلنگ سرسخت

سلام بچه ها 

با خودم گاهی فکر می کنم میگم امید از زندگیت راضی هستی؟

از یه طرف راضیم ، می دونین چرا؟ 

چون شغلی رو که دوس داشتم انتخاب کردم و با آدم های خوبی طرف حسابم . 

از طرفی هم کتاب می خونم و زیاد حمالی نداره کارم و فرصت عشق و حال هم دارم.

فکر می کنم میبینم هر وقت دلم خاست فیلمایی که خواستم رو دیدم و زیاد معطل نبودم. 

فقط یه بخشی از وجودم ناراحته و اون میخاد بره ، نمی دونم چطور بهتون بگم ولی یه قسمت از ناخوداگاه من داره تو یه سرزمین دیگه زندگی میکنه. 

مگه میشه من هر دفعه که صحبت زندگی تو یه کشور دیگه پیش میاد این جوری بشم ؟

داستان کیمیاگر رو اگه بخونید می فهمین چی میگم!

من مال این جا نیستم، من باید برم دنیا رو بگردم، من باید برم سرخپوست ها رو ببینم، با چینی ها بشینم و با هندی ها زندگی کنم. 

من دوس دارم قبرم کنار یکی از جاده های گمنام تو یه جای دور باشه  .....

فقط این رو می دونم که این جوری آروم می گیرم. .....

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۷ ، ۰۴:۳۸
کلنگ سرسخت

ما امده ایم در این دنیا که زندگی کنیم !!من نمیتوانم۳۰یا۴۰سال از عمرم را نابود کنم به این بهانه که میخواهم اینده بهتری داشته باشم .مگر در اینده من میتوانم در یک روز به جای یک نهار دو تا نهار بخورم ؟؟یا به یک لباس ،سه تا لباس روی هم بپوشم ؟ بنابراین هیچ کس قرار نیست حال را خراب کند برای اینده بهتر. 


فقط قرار است ما کار لازم و ضروری را انجام دهیم ،زندگی مقصد نیست زندگی یک راه است  زندگی یک جاده است که باید تا اخر عمر در این جاده پیش برویم تا زمانی که حزف شویم.مابه این دنیا نیامده ایم که تمام عمرمان را برای اینده درس بخوانیم و یا کار کنیم .مابه این دنیا امده ایم که زندگی کنیم و چون به ما گفته اند یکی از راه های خوب زندگی کردن در دنیای امروز این است که بین ۳۰الی ۵۰ساعت در هفته کار کنیم تا درامدی داشته باشیم !تا کمترین درد و رنج و بیشترین لذت را داشته باشیم ،به همین خاطر وارد محیط های کاری و دانشگاه شده ایم ! اما ما نیامده ایم به این دنیا که ماشین یا گاری باشیم. !


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۷ ، ۱۱:۴۶
کلنگ سرسخت

چند سالی بود که بالا نیاورده بودم تو سفر

برگشتنی از سفر یه دل سیر بالا آوردم چون مسوم شدم ظاهرا!

چقدر حس بعد بالا آوردن رو دوس دارم!

آدم انگار از اول ری استارت شده!

Another chance !

like it

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۰۸
کلنگ سرسخت

اساسا من معتقدم که آدم ها با همین کیفیتی که تو ایران دارن به خارج می رن و در اون جا هم بهتر از این چیزی که این جا هستن نمیشن (منظورم صفات اخلاقیشونه) ، یعنی یه آدم بی شعور عاطفی اون جا هم همینه ، یه آدم سوء استفاده گر اون جا هم مثله ایرانه خودمونه منتها از قوانین و نظم جامعه میزبان می ترسن و یه مقداری آدم وار تر زندگی می کنن. 

یکی از دوستام بود دهن عالم و آدم رو سرویس کرده بود ، مدام می گفت جامعه امنیت نداره و این حرفا (بماند که خودش یکی از علل ناامنی جامعه هست! ) و تصمیم داشت بره اروپا، من پیش خودم می گفتم تو توی ایران چه کاری کردی که بری اون جا  انجام بدی؟ 
غیر از اینه که این آدم تو ایران در حال rape  هست و اون جا جرات نمی کنه rape  کنه ولی تو کار اغوا و این داستانا میره ؟ غیر از این هست که این جا تو معامله کردن سر خواهر برادر خودش کلاه میزاره ، خب اون جا هم بره لابد دنبال پول های مفتی هست که یه جوری بالا بکشه! 

این ها تماما برداشت من هست و امیدوارم که دوستانی که اون ور بودن رو تجربه کردن راجع بهش نظر بدن :)
مرسی که می خونید و به کلنگ اعتماد به نفس می دین
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۷ ، ۱۰:۲۳
کلنگ سرسخت

همه جای دنیا شما میری کار می کنی، کارمندی می کنی، بعد یه مدت میری سراغ بیزینس خودت و نهایتا با یه درجه ای کمتر و بیشتر صاحب زندگی خودت میشی!

این جا من به یه نتیجه ای رسیدم از کارهای معمولی و با تلاش های معمولی نمیشه نتایج غیرمعمولی گرفت! 
در نتیجه! 

تصمیم گرفتم به سمت کارهای غیرمعمولی برم!

حالا صداش بعدا در میاد که چی میشه!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۷ ، ۱۳:۲۸
کلنگ سرسخت

در این لحظه مقدس پایان نامه مقطع ارشدم تموم شد بالاخره! 

خلاص !

خلاص!

ساعت یک و بیست دقیقه بامداد 11 شهریور 1397

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۷ ، ۰۱:۲۰
کلنگ سرسخت

امروز شهر کتاب تخفیف زده بود ، رفتم شهر کتاب و کلی کتاب خریدم. 

خیلی خیلی حال داد چون یک ساعت و نیم فارغ از همه چیز داشتم با کتابا عشق بازی می کردم. 

نمی دونم اگه کانادا برم می تونن من رو از کتابفروشی هاشون بیرون کنن یا نه! 

به نظرتون می تونن؟

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۷ ، ۲۱:۰۴
کلنگ سرسخت