کلنگ آباد

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شب نوشت های یک کلنگ از نوع بدون سانسور!

یه بار برای همیشه میخام پرونده دخترها رو براتون ببندم و توضیح بدم که چرا تو ایران اکثر پسرا و دخترای خوب  تنها هستن یا حداقل خوشحال نیستن: 

ببینید تو ایران پسرها آموزش نمی بینن، من یه پسرم و این رو میخام براتون کامل توضیح بدم . 

من تا هیجده سالگی جز هم آغوشی با خاطرات و تصوراتم از دخترها فقط در حد  تخیلاتم بود. 

اولین بار سیزده سالگی فیلم پورن دیدم، باورم نمیشد چرا باید یک زن زیبا خودش رو تقدیم یک مرد کند، واقعا پورن استار زیبایی بود! نمی تونستی هیچ ایرادی ازش بگیری و اصلا خجالت می کشیدم که باور کنم این زن داره خودشو در اختیار یک مرد، یعنی یک همجنس من میزاره. 

گذشت و گذشت....

فیلم های پورن ایرانی می دیدم، باز هم باورم نمیشد این دخترای خوشگل همچین کاری میکنن ولی خب واقعیت بود دیگه!

سال 86 اولین بار به یه دختر خواستم پیشنهاد بدم ، همسن ما بود. انقدر سرخ و سفید شدم که حد نداشت اسم دختره سمانه بود. به قدری ضایع کردم که آخرش نفهمیدم چی گفتم چی شنیدم و اونم شماره رو نگرفت. هر چند یک ماه بود که داشتم زاغ سیاهشو چوب میزدم!

تجربه بعدیم محدود شد به یاهو مسنجر و چت روم و سکس چت!

خب کجا رو داشتم که با کسی حرف بزنم؟! در خانواده ما " تابو" بود. در فامیل ما هم "تابو" بود. 

هیچ وقت نفهمیدم یک رابطه یعنی چی، هیچ وقت! از رابطه پدر و مادرم هم نفهمیدم رابطه یعنی چی ، یعنی فقط فهمیدم که چطور میشه آدم خوبی بود نه بیشتر!

سال اول دانشگاه هم بساطم همین بود به هر کس پیشنهاد می داد م یمی گفت تو آدم خیی خوبی هستی اما من به دردت نمی خورم و از این حرفا!

اون جا فهمیدم یه جای کار مشکل داره و اون مشکل رو تا حدودی پیدا کردم ! یعنی خودم!

من اعتماد به نفس کافی نداشتم و همیشه خودمو حقیر می دنسم وبرای همین قضیه می رفتم سراغ دخترایی که از من خیلی پایین تر بودن و اونا هم یهو متعجب میشدن که داستان چیه که این بشر داره این جوری به ما پینشهاد میده و خوف و وحشت برشون می داشت و  رد می کردن!

جالبیش اینه که من اون موقع اصلا دنبال رابطه جنسی نبودم! واقعا نیتم این نبود و فقط می خواستم با یکی حرف بزنم!

تا این که سال  دوم موفق شدم مخ یکی رو بزنم و با مفهوم " دختران غریزی " آشنا بشم!

هیچ مشکلی با بیرون رفتن، سکس چت و .... نداشت! فقط می گفت  بیا منو بگیر! 

و خب چون من بهش دروغ گفته بودم هیچ نگرانی نداشتم ( اولین و آخرین باری بود که دروغ گفتم )

بالاخره با اون هم به جای خاصی نرسیدم ولی رفتم سراغ نفر بعدی، اعتماد به نفسم بالا بود و خیلی خوب شده بود اوضاع خیلی از دخترا خودشون چراغ سبز نشون میدادن و راحت پا می دادن، راستش من دیگه آدم سابق نبودم. بیشتر میلم خوشگذرونی بود تا یه رابطه دائم! 

متوجه شدم هر چی غریزی تر رفتار میکنم بهتر پا میدن!

عجیبه نه؟!

دخترا مردای بد ر وواسه رابطه انتخاب میکنن تا با یه آدم خوب راجع به اون آدم  بد صحبت کنن!

خلاصه بعد با اون روانی  آشنا شدم که یک سال و نیم روح و روانمو به فنا داد و درگیر خودم شدم. 

متوجه یه چیز جدید شدم! 

من دیگه دنبال یه رابطه غریزی نبودم! 

و مشکلات من از همین جا شروع شد

اما منظورم از آدم های غریزی چیه : 

غریزه انسان در حد خوردن ، خوابیدن ، سکس کردنه یعنی تو ابتدایی ترین حالت هر موجود دیگه ای!  وقتی یک دختر از یک مرد به دنبال سکس، پول ، غذا ، قرار و هر چیز در این طبقه بندی باشه غریزی به حساب میاد، در مورد پسرا هم همین طور! 

مشکلی که غریزی ها دارند اینه که شما باهاشون نمی تونید از یه حدی بیشتر لذت ببرین  و بعد تنها تر میشین. فقط  می تونن ارضاتون کنن همین 

یه دختره بود بانکی بود ، باهاش رابطه داشتم. کاملا غریزی بود. 

ورد کلامش هم این بود: " کلنگ می تونی برام امروز یه کاری کنی؟   

ماشینمو ببری کارواش

جام بری نمایندگی 

جای من بری با مشتری صحبت کنی؟

بری فلان اداره مشکل منو حل کنی؟

فلانی تو محیط کارم اذیت میکنه شرش رو کم کنی از سرم؟

میشه یه هفته بری دنبال ماشین بگردی تو تهران برام؟!


دقت کنید همه این موارد برای منی که کاسب هستم و کارمند دولت نیستم به معنی زدن از یک صبح یا بعدازظهرم هست و من از این آدم هیچ وقت همچین چیزی نخواستم!

جالبیش اینه که یه بار بهش گفتم خب تو برای من چی کار میکنی؟!

گفت من بهت " سکس" میدم دیگه، توام حال میکنی!

در واقع برای یک چیزی که کاملا طبیعی و فرآورده یک رابطه اس گرو کشی میکنه!

خدا میدونه چند درصد پسرای این جامعه برای سکس حاضرن نه یک هفته بلکه ده هفته برای این خانوم حمالی کنن اما  من از اوناش نبودم و نیستم!

خیلی راحت رابطه ام رو قطع کردم. 

چون من آدمی نیستم که بخام وقتمو حروم کسی کنم که فقط منو برای "کردن " و خودشو برای " کرده شدن " می بینه!


معیارهای این که تشخیص بدین یه رابطه سالم و غریزی هست یا نه چیه؟

1- وابستگی مالی به هیچ وجه بین طرفین رابطه نباشه

2- رابطه به تدریج شکل گرفته باشه نه یه شبه 

3- گفتگو حرف اساسی رو بزنه تو رابطه

در غیر این صورت بشاشین تو اون رابطه چون نمی تونید لذت ببرید بعد از یه مدت . 

شما هم که داری این متن رو میخونی یه کم به روابط قبلت نگاه بنداز ببین کجاها ریدی و کجاها رو خوب پیش رفتی ، پس تو کارت تجدید نظر کن  و این قدر غریزی نباش. 

انسان غریزی قطعا از هر حیوانی بی اراده تره.

والسلام

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۸ ، ۲۰:۱۷
کلنگ سرسخت

هیچ وقت فکر نمی کردم تا این حد از شنیدن خروپوف های بابام این قدر خوشحال بشم ولی شدم!

خروپوف هاش یعنی هست و بودنش یعنی یه قوت قلب بزرگ. 

این مرد واقعا ستون خانوادس ، نمیتونم قدرتشو نبینم،نمیتونم عظمتشو نادیده بگیرم. نمیشه ازش چشم پوشی کرد ، سگ این مرد شرف داره به صد تا مثل بهنود و مسیح علینژاد و امثالهم. این آدم شیش نفر آدمو نون داد و یه عمر شرافتمندانه زندگی کرد. اینا چیکا کردن؟ 

هر وقت باد به یه جهت دیگه چرخیدن.

هنوز هم قهرمان جهان من پدرم است.

اشبه الناس به پدرم هم از قضا خود من هستم 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۷ ، ۰۱:۳۷
کلنگ سرسخت

یه سری آدم ها هستن که هیچ وقت ندیدیشون 

هیچ وقت درگیرشون نبودی ولی یهو پیداشون میکنی و فکر میکنی وای ما چقدر اشتراکات زیادی داریم با هم! 

خیلی عجیبه برات که چطور من این بشر رو این قدر خوب می فهمم! 

چند تا از این دوستا رو دارم که خیلی برای شناختنشون و داشتنشون خوشحالم 

نیلوفر که تو شیکاگوس ،‌ یه آدم که توی کاناداس،‌یه بابای دیگه ای که الان تو فرانسه هست ‌،‌مهرداد که توی آلمانه ، کوزی که توی ترکیه اس ،‌کریستین که توی آلمانه ....

راستش می دونید چیه ،‌من لخت به دنیا اومدم و لخت از دنیا می رم و هیچ وقت هیچ چیز رو واقعا متعلق به خودم نمی دونم ولی ثروت واقعی  من دوستای خوبی هستن که دارم . 

به جز یه نفرشون بقیه این وبلاگو نمی خونن و اصلا از وجودش بی خبرن ولی برای همه ی این دوستام آرزوی محبت و آرامش میکنم.

امیدوارم از ما انسان ها به جز پول انسانیت هم به یادگار بمونه.


۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۷ ، ۱۳:۱۰
کلنگ سرسخت
واقعا ابله شاخ و دم نداره 
همین 
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۷ ، ۱۱:۱۴
کلنگ سرسخت

بچه ها مریم عکساشو نشونم داد!

دقیقا همون شکلیه که بهم گفته بوددددددددددددد

دقیقققققققققققققققققققا!

آخی انقدر نازه که حد نداره! نمی دونین که 

انقدر خوبه که اصلا دوس دارین برادرش باشین!

آخی

5 تا آبجی دارم توام شیشمیش میشی 

نااااااز ، مهربون و با اددددددددددددددددب

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۰۴
کلنگ سرسخت

رفتم رشت و دستاورد این سفر یه چیز داشت :


" در هر ازدواج بی عشقی یک عشق بی ازدواجی وجود دارد"!

جل الخالق!

عجب جمله ای

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۷ ، ۲۰:۲۵
کلنگ سرسخت

بعد از دو سال دوباره رفتم پیش مشاور.

راستش اتفاقات دیشب رمقی برام نزاشت 

جون نداشتم، درتوانم نبود که بخام بیشتر از این مقاومت کنم. 

با پای خودم رفتم  و خودمو تسلیم کردم. راستش از ادامه بیشتر ماجرا می ترسیدم  .به نقاط بدی داشتم می رسیدم، بی خوابی ها باز داشت شروع می شد و افکار مزخرف هم دست ازسرم بر نمی داشت. 

حوصله اش رو نداشتم و  باید می رفتم.....

بد نبود. یعنی همین که مساله رو قبول کردم یه باری برداشته شد . قرار شد شنبه برم دنبال ادامه ماجرا .

فکر کنم پنج شیش جلسه ای مهمون باشیم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۷ ، ۲۰:۵۷
کلنگ سرسخت

یه سری حقایقی هست که میخام با شما به اشتراک بزارمشون
ببینید بچه ها به قول یه رفیقی: 
"بد بودن من بقیه رو به کشتن میده خوب بودنم خودمو.اگه بخام آدم خوبی بشم باس زنده بمونم نه؟......
میدونم دارم چرند می گم ولی لطفا گوش کنید!

اون چیزهایی که ارزش انتخاب کردن داره از دست من و شماها بیرونه، فقط چیزهایی رو میشه انتخاب کرد  که یا مجبور باشی انتخاب شون کنی یا بود و نبودش اصلا فرقی نکنه

آدمی که کسی تو زندگیش نباشه آدمه خطرناکیه . این یعنی هیشکی تو این دنیا  دوست داشتنی نیست که یه نیم نگاهی بهش بندازی .آدم این طوری زیاد دووم نمیاره .آدم ها باید همدیگه رو دوس داشته باشن . این تنها راهیه که شاید بشه باهاش زندگی رو تحمل کرد
من هنوز هم به دوس داشتن محتاجم اما بدبختانه در بدترین موقع ممکن اعتقادمو بهش از دست دادم"


دخترهای ایرانی بیمارن ، روحشون بیماره، گرفتارن، هر دختر خوبی رو می بینم یا با یه دیوث ریخته رو هم که تا گردن تو گه گرفتارشه، یا این که داره دوره ی افسردگیشو طی میکنه و یا این که مچل یه دیوثه که ببینه چی کار میخاد کنه !

من دیوث نیستم، عوضی نیستم، احتیاج به دوس داشتن دارم . معنا میخام میخام زمین رابطه خودمو شخم بزنم و بزرگ شدن درختاشو به چشم ببینم ولی هر وقت که همه چیز اوکی هست از خواب یم پرسم.  

همه چیز داشت می رفت به بهتین شکل سر و سامون پیدا کنه ولی به گه ترین شکل به گند کشیده شد 

حیفم میاد واسه این که جلوی دیواری به اسم جامعه وایسادم و دارم مشت می کوبم بهش و چیزی رو ازش طلب می کنم که نداره ، فقط به ریشم می خنده 

متاسفانه غرایز تو ایران حرف اولو میزنه ، نه اینکه من تحفه ای باشم و این حرفو بزنم ولی من تکلیفم نسبت به بقیه مشخص تره. در این حد مشخصه که وقتی می خام به کسی پیشنهاد بدم قبلش یه خودارضایی درست حسابی میکنم تا بتونم بین امیالم 

حالم از این سطحی نگریه بهم میخوره، تقریبا از همه دخترا بدم میاد، دوس ندارم به دنیای هیچ کدومشون نزدیک بشم .

طاقت طرد شدن دیگه ندارم، طاقت مقایسه شدن ندارم  طاقت خواسته نشدن ندارم، طاقت مفید نبودن ندارم. 

شکست عشقی از کسی نخوردم که بخام براتون قطار کلمات ردیف کنم ولی حیفم میاد از دخترای با کیفیتی که خودشونو به باد میدن ، من اگه خواهر کوچیک تر داشتم بهش یاد می دادم. خیلی چیزا رو یاد می دادم . میفهموندم بهش که ارزش واقعیتش چیه . 

ترکیدم، پوسیدم مثله میوه ای که میرسه ولی چیده نمیشه . بی حاصلی اذیتم میکنه . بی کسی این مدلی اذیتم میکنه. 

به همین سوی چراغ به ده تا دختر دور و برم پیشنهاد بدم نه تاشون نه نمیگن ولی سی این نیستم که دنبال چیزی برم که میدونم آخر عاقبت نداره. 

هر جا که هرکاری خواستم کردم ،  روابط سطحی رو هم دیدم ولی تهش هیچی نیست ، یعدش فقط خودت می مونی و حس مچاله شدن و توهین به خودت . 

نه این جور نمیشه بچه ها 

دیشب نخوابیدم و مدام به همین چیزا فکر کردم . 

مفصلش رو بعدا براتون میگم 

کلنگ تنهاست، تنها تر از همیشه


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۷ ، ۱۲:۳۷
کلنگ سرسخت

خبر خوب رو درست و حسابی بخونید ببینید چی شده : 

ه گزارش "ورزش سه"، مسابقات اسکی آلپاین قهرمانی جهانی در دو رشته مارپیچ بزرگ و کوچک طی روزهای گذشته در سوئد برگزار شد و ایران هم نمایندگانی در این مسابقات داشت. بیشتر از اینکه نتایج اسکی بازان در این رقابت ها مورد توجه رسانه ها قرار بگیرد، اقدام تحسین برانگیز ملی پوش ایرانی تیم زنان باعث خیره شدن نگاه‌ها به سمت تیم ملی اسکی شد.


مرجان کلهر که سال ۲۰۱۰ به عنوان نخستین زن ایرانی در المپیک زمستانی ونکوور حاضر شد و پرچمداری کاروان را هم برعهده داشت، در مسابقات جهانی سوئد و در مانش نخست رقابت‌های مارپیچ کوچک با کسب رتبه ۵۸ به کار خود پایان داد تا بتواند به عنوان یکی از ۶۰ اسکی باز برتر به مانش دوم راه پیدا کند.


در حالی که اعضای کادرفنی و سایر ایرانی های حاضر در محل مسابقات از نتیجه ثبت شده برای کلهر خوشحال بودند، این دختر اسکی باز بعد از پایان مسابقه سراغ داوران رفت و اعلام کرد در طول مسیر مسابقه مرتکب خطایی شده که از چشم داوران و حتی دوربین ها دور مانده است.


مرجان کلهر در حالی که اشک می ریخت و به شدت ناراحت بود، از حضور در دوره دوم انصراف داد تا به قول خودش به ناحق در میان ۶۰ اسکی باز برتر مسابقات جهانی قرار نگیرد و وجدان پیش خودش راحت باشد.
--------------------------



بله! ایشون رو دوربین ندید ولی وجدانش دید! 

اگه واقعا دیگران جلوی ما رو نگیرن ما تا چه حد مرزهای اخلاق رو حاضریم زیر پا بزاریم؟! 

یه کم فکر کنیم همگی!

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۷ ، ۲۰:۲۹
کلنگ سرسخت

لپ تاپ درست شد و به عرصه وبلاگ نویسی برگشتم!

مبارک کلنگیان!

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۷ ، ۱۸:۵۱
کلنگ سرسخت