کلنگ آباد

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شرح حال یک کلنگ سرسخت

شب نوشت های یک کلنگ از نوع بدون سانسور!

۶۶ مطلب با موضوع «پراکنده ها» ثبت شده است

امروز میخام از یه چیز مهم حرف بزنیم ، از ریشه ها! 

ببینید آدما تا وقتی دغدغه های مالی دارن یعنی شب و روز فکرشون درگیر نون و این چیزاس خیلی وقتی واسه فکر کردن به مسائل مهم تر زندگی ندارن. یعنی نمی تونن که فکر کنن. اگه از روانشناسا بپرسید بهتون میگن که اکثر مراجعه کننده هاشون افراد علاف یا تحصیل کرده هستن و کمتر افراد دیگه میان سراغشون. 

تا چند وقت پیش من هم خیلی درگیر مسائل مالیم بودم و خب تحت فشار زیادی بودم ولی الان وضعیت بهتری پیدا کردم و یه آرامش نسبی رو تجربه می کنم و خب باید زندگیم رو بسازم دیگه....

این وسط و میون این همه هیاهو یه چیزی رو خوب فهمیدم . بچه ها ما یه کوه یخ هستیم! کوه یخ فقط نوکش از آب بیرونه و 90% اش زیر آبه....

ببینید ما ادما هم همینیم ، ماها همین طوری یه شبه رشد نکردیم که بشیم این. پدر ، مادر  و خانوادتون رو تصور کنید! 

فکر کنید چقدر زحمت کشیده شد تا ما تو بچگی تشنج نکنیم و نمیریم و هزار تا چیز دیگه! 

یهویی نشده که! کلی زحمت کشیده شده!

نمیشه همین جوری پشت کرد به همه چیز و خیلی ساده برگردیم بگیم که من برای خودم زندگی میکنم و فقط خودم برای خودم مهمم! 

خیر این طوریا نیست! 

یعنی می تونید این طوری باشید و به همه چیز پشت کنید ولی در اون صورت شما یک بزدل ، یک ترسو و یک asshole واقعی هستین. 

مابقی ماجرا رو هم خودتون بهتر از من می دونید!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۷ ، ۱۵:۴۲
کلنگ سرسخت

متاسفانه دیشب مسموم شدم وتا همین الان گیج  و منگ هستم ولی پیگیر برنامه هام هستم و دارم تلاش میکنم که گیج نزنم!

فعلا همینو داشته باشین تا بعد!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۷ ، ۱۸:۳۵
کلنگ سرسخت

کور خواندی، دانلد!

ما با بزرگ‌تر از تو پنجه گرفته‌ایم. این هم لابد مصاف دیگری است. هرچه باداباد.

شنیده‌ای و باز می‌گویم که:"هیچ‌وقت یک ایرانی را تهدید نکن." خاصه اگر در میهن خودش به تحقیر عادت کرده باشد، اگر چیزی برای از دست دادن نداشته باشد، کوچک شده باشد، بی‌کس مانده باشد.

یاد بگیر با ما چه‌طور حرف بزنی، دانلد! ما آن‌قدرها که فکر می‌کنی بی‌چیز نیستیم. این‌جا عربستان نیست که به تلنگری درهم بشکند، ایران است این‌جا. سرزمین گل‌سنگ‌هایی که سخت‌جانی می‌کنند. تلنبارِ نفرینیِ آرزوهای سرکوب‌شده. از مشروطه تا امروز، ما به نرسیدن‌های متوالی خو گرفته‌ایم. به نبودن در پی نبودن، خون در پی خون، فریادهای درگلوخفه‌شده. از دیروز تا امروز، از تحریم تنباکو، تا تحریم نفت. از کودتای مرداد تا غائله‌ی دامنگیر نیمه‌ی آبان.

حالا تحریم‌ کن، جنگ راه بینداز، از نمد رنج‌های ما کلاه درست کن، اما حاشا که این مردم مارگزیده را احمق فرض کنی. ادای ایرانی‌دوستی‌ات حال‌مان را به هم می‌زند. از دشمنی‌ات با #دولت بگو، اما تو خوب می‌دانی که تحریم‌های احمقانه‌ات درست سفره‌ی مردم بینوا را نشانه رفته. منع صدور ویزای آمریکایی‌ات به کدام آقا و آقازاده تنگ گرفته؟ #تحریم_دارو ها و بانک‌ها چه‌طور؟

تو دوستی جز قدرت نمی‌شناسی، وقتش که برسد سر جان هرکسی معامله می‌کنی، اگر ایرانی باشد، چه بهتر!

سرشت تو را می‌شناسیم ما. لنگه‌ی تو در این سرزمین کم نداریم.کازینودار نیستند اما تا سکه‌ آخر #قمار می‌کنند، گیرم که از جیب مردم. بازنده‌هایی که هرگز نمی‌دانند کِی باید از سر میز بلند شوند.

حالا عرصه را تنگ کن، بر مردمی که روزگاری می‌خواستند ژاپن اسلامی شوند، حالا دستور آمده لنگ ببندند، نان‌خشک بخورند و از یمنی‌ها مقاومت بیاموزند. از سربلندی تا سرخوردگی راه درازی بود که باسرعت پیمودیم!

تو لعنت زمانه‌ای که حالا گریبان ما را گرفته‌ای. ما را از چیزی نترسان، دانلد! ما زخم‌خورده‌ی این روزگاریم!

امید ما به تو نبوده و نیست، که دیگر به همتایان تو در این خاک هم چشم امید نداریم. 

زنانی داریم ما از برگ گل پاک‌تر، از صخره سخت‌تر؛ که دارند جوانه می‌زنند در خیابان‌های شهر، از انقلاب تا آزادی. مردانی بلندهمت که دیگر نمی‌خواهند کوچک باشند - که روزگاری بزرگی کرده‌اند. مردمی با آرزوهایی که به مو رسیده اما نخواهد گسست - که بند دل ماست این. 

ما ققنوسیان دوباره از این خاکستر سربرمی‌آوریم. ما را نشناختی هنوز! دیری است که داریم با گرگ‌ها می‌رقصیم، تو حالا زوزه‌های مستانه‌ات را بکش.

ما هنوز زنده‌ایم، دانلد! زنده می‌مانیم.

سلمان امین 



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۷ ، ۱۰:۳۳
کلنگ سرسخت

دو روز بود خوب نمی خوابیدم،  یعنی به اندازه نمی خوابیدم. 

امروز بالاخره فرصت شد که ظهر یک ساعت بخوابم. 

با صدای جیغ و داد دخترای همسایه بلند شدم که بهم دیگه فحشهای دخترونه میدادن.

کاش میشد تو غذاشون بیشتر کافور بریزن.....

پ ن : خوابم میاد و کسلم ولی اومدم دفتر. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۷ ، ۱۸:۲۲
کلنگ سرسخت

خوشحالم که تو مسیر درستم . 

دوس ندارم یک لحظه حالم رو به هیچ آینده و هیچ گذشته ای بفروشم!

گذشته مثله یه توالت بین راهیه، آدم نشاشیده باید ازش فرار کنه!

آینده هم مثله مقصدیه که اسمشو بلد نیستی. 
ممکنه همین حالت آیندت باشه. 

ختم کلام این که مراقب باشین بند رو آب ندین.

امروز پرسپولیس رفت فینال آسیا و خوشحالم که زنده ام و این اتفاق وقتی که در ایران بودم افتاد. 

خدایا ازت ممنونم 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۷ ، ۲۱:۳۱
کلنگ سرسخت

نمی دونم چی باید بگم!

امروز رفتم یه کلاسی و اون جا صحبت از "امید" شد و "آرزو"

یه  خانومی هست با چند نفر دیگه دارن میرن مریخ . 

این سفر بی بازگشته یعنی احتمال بسیار بالا می میرن واگر هم نمیرن باید برای همیشه باانسان های قطع ارتباط کنن و اون جا کلونی جدید رو تشکیل بدن. 

چند نفر ما حاضریم همچین کاری کنیم؟

علت کارش خیلی جالبه: میگفت این کار رو میکنم تا اگه فردا روزی مشکلی پیش اومد که می تونست به دست من حل بشه من خودم رو سرزنش نکنم.

عزیزان من پر کردن چاه توالت دردی از ما دوا نمی کنه. 

درسته منابع محدوده ولی خلاقیت ما نامحدوده . 

بشینیم فکر چاره کنیم....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۷ ، ۰۱:۲۹
کلنگ سرسخت

سلام

چند تا مریم تو زندگی من هست هر کدومشون یه جور خوب و خواستنی ان.

امروز با مریم خفنه قرار داشتیم.

این خانم هند بوده و دو تا زبان بلده و کلی توانمنده ولی داره تو کانون زبان روزمرگی می کنه.

امروز بهم میگفت خوش به حالت که موفقی و این داستانا  من که هیچ کاری ازم برنمیاد!

حسابی توپیدم بهش. گفتم تو چرا ناتوانی؟ چرا خودتو مثله بقیه دخترای این جامعه زدی به خریت ؟

هر توانمندی لازمه داشته باشی داری فقط دوس داری از منطقه امن خودت بییرون نیای و تو همون ححوض خونه ات شنا کنی. 

ساکت شد چیزی نگفت.

واقعا چرا دخترای تحصیل کرده ما این جوری شدن؟‌لعنتی تو دو تا کشور زندگی کردی. هزار و یک تجربه خفن داری. 

تو دیگگگگگگگگگگگه چرا؟

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۷ ، ۲۱:۲۳
کلنگ سرسخت

چند روز پیش جایی دعوت بودم و میزبان محترم شراب آورد و حسابی رفتیم بالا. 

در کل خیلی خوب  و ریلکس بودم. 

خیلی ازش تشکر کردم ولی بعدش یاد یه چیزی افتادم.

بابت این همه خوبی های زندگی چقدر از خدا تشکرکردم تا حالا؟ 

تشکر فقط زبونی نست، یعنی تونستم چه تاثیر خیری در زندگی دیگران بزارم و چه حرکت مثبتی انجام بدم ؟

چه قدر به حدی از رشد که خداوند برام تعیین کرده بود رسیدم ؟ چه قدر تونستم خوب باشم ؟ 

چرا همیشه به چیزایی که بی ارزش بیشتر از حد اهمیت میدم و زندگی رو به کام خودم تلخ می کنم ؟

خدایا عمیقا و صمیما بابت نعمت هایی که بهم دادی ازت ممنونم و قول میدم تلاش کنم به جایی برسم که حقم هست .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۷ ، ۱۶:۳۲
کلنگ سرسخت

امروز روز به شدت پر کاری بود ، از صبح تا حالا تو شعبه بودم و ساعت 4 برگشتم و فرصت کردم چند رکعت نماز دلی بخونم. 

خدایا شکرت به خاطر همه چیز. 

آرامش این روزام رو دوس دارم .....

بمونید برام

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۷ ، ۱۸:۴۸
کلنگ سرسخت

گاهی ما هم مثل پرسپولیس هستیم، خسته ، محروم  ولی امیدوار!

بریم ببینیم بازی پرسپولیس السد چی میشه!

و من الله توفیق

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۷ ، ۱۷:۰۸
کلنگ سرسخت